بسم الله الرحمن الرحیم
چندی پیش از یکی از افراد اهل علم!!! در باره ی بعضی اصحاب سید الشهدا علیه السلام که در بین راه یا در عاشورا به امام پیوستندچیزهایی شنیدم که بوی شناخت نادرست آن بزرگواران را می داد.
لذا برآن شدم تحقیقی بکنم تا ان شاءالله نشان دهم که همه ی نقاط زندگی آن بزرگواران تاریک نبوده و نقاط روشنی در زندگی داشته اند و همین امر سبب نائل شدن به شرف شهادت در رکاب آن امام همام شد.
زهیر بن قین بجلی
زهیرمردی شجاع فرزند قین بجلی از اصحاب رسول خدا (ص) بود . او به عثمان بن عفان ابراز مودّت می کرد. و بر اثر تبلیغات آن زمان میپنداشت که علی علیه السلام در قتل عثمان سهیم بوده. لذا به ائمه علیهم السلام علاقه ای نشان نمیداد.
در طریقی که امام حسین علیه السلام از مکه به کربلا رهسپار بودند، منطقه ای به نام «زَرود»(به معنای بلعنده :که آب را می بلعید.) وجود داشت، که به دلیل آب و آبادی منطقه ای مناسب برای کاروانیان بود.
زهیر که از سفر مکّه به کوفه بر می گشت ، در آن مکان با حسین بن علی علیه السلام هم منزل شده بود.«زهیر در طول سفر خود را از حسین (ع) و یارانش پنهان می کرد تا مبادا او را به جهاد تکلیف کنند؛ اما روزموعود فرا رسیده بود.»(1) با یارانش بر سر سفره بود که فرستاده امام حسین (ع) زهیر را فرا خواند. زهیر که متحیر شده بود، همسرش «دلهم» به او گفت :«منزه است خدا!آیا پسر پیامبر کسی به سوی تو می فرستد ولی تو او را بی پاسخ می گذاری؟برخیز تا دریابی ذریه پیامبر چه درخواستی دارد و سپس برگرد.»(2)
زهیر رفت و بعد از مدت کوتاهی برگشت در حالی که چهره ای درخشان داشت، دستور داد که خیمه و وسایلش را به امام حسین (ع) نزدیک کنند.سپس به همسرش گفت: تورا طلاق دادم . زیرا دوست ندارم که به خاطر من مصیبتی به شما برسد. «دلهم گفت:یا همراهم کن یا شفاعتم کنم»(3)
سپس زهیر به خویشان خود گفت:«هرکس از شما می خواهد به همراه من بیاید و اگر نه ایجا آخرین دیدار ما است. من برای شما حدیثی بیان کنم (و آن حدیث این است که ): ما در دریا (غزوه ی بحر) (در راه دین) جنگ می کردیم و خداوند پیروزی بهره ی ما کرد و غنیمت هایی به چنگ آوردیم،سلمان فارسی رحمةالله (که در آن جنگ بود) به ما گفت آیا بدانچه خداوند ازاین پیروزی بهره ی شما کرده و به این غنیمتها که به دست آورده اید خرسند و شادمان هستید؟گفتیم: آری . سلمان گفت :هنگامی که آقای جوانان آل محمد (ص) را دیدار کنید، آن گاه در جنگ کردن به همراه او شادمان تر از این غنیمت ها خواهید بود که امروز به دست شما رسیده است.(سپس زهیر گفت:) اکنون من همه ی شمار ا به خدا می سپارم.»(4)
و نتیجه ی دعوت او از خویشانش پیوستن سلمان بن مضارب_پسر عمویش_ به سپاه امام حسین (ع) بود.
امام در منطقه ی «ذوحسم» خطبه ای ایراد فرمودند:«می بینید بر ما چه پیش آورده اند...»(5). زهیر اعلان وفاداری کرد و به امام (ع) اینگونه پاسخ داد:«ای پسر رسول خدا، سخنان شما را شنیدیم . خدایت هدایت کند؛ به خدا سوگند، اگر دنیا برای ما باقی باشدو ما در آن همیشگی باشیم وتنها جدایی از آن در یاری و همراهی شما باشد ، قیام در رکاب شما را بر همیشه زیستن در آن ترجیح می دهیم.»(6) و امام در حق او دعا کرد و برایش طلب خیر کرد.
زهیر برای جهاد همواره آمادگی داشت طوری که وقتیحر پیشنهاد امام را نپذیرفت، از امام اجازه ی جنگیدن خواست ولی امام نخواست آغاز گر جنگ باشد. زهیر دوباره در روز دوم محرم وقتی امام خطبه ای خواندند، باهمان جملات اعلان وفاداری کرد.
روزنهم وقتی حضرت عباس (ع) برای گرفتن مهلت به همراه جناب حبیب و جناب زهیر نزد عزره می رود، زهیر عزره را از حق بودن راه حسین بن علی (ع) اگاه می کند و به او می گوید که من پیامبر (ص) افتادم و دیم که حسین علیه السلام چه جایگاهی نزد اودارد و به حق بودن حسین آگاه شدم و تو را نیز نصیحت می کنم که با کشتن نفوس ذکیه از گمراهی حمایت نکنی.
زهیر در شب عاشورا وقتی امام حسین علیه السلام بیعت خودرا بر می دارد، دوباره اعلان وفاداری می کند و می گوید:«ای فرزند رسول خدا! سوگند به خدا دوست داشتم که هزار بار (در راه تو) کشته می شدم و زنده می گردیدم تا خداوند به سبب این جان نثاری کشته شدن را از وجود نازنین تو و این برادران و فرزندان خاندان جوانت دفع نماید»!(7)توجه کنیم که زهیر چه قدر نیک مقام امامت را شناخته .
صبح عاشورا امام عده ای را که از آن جمله جناب زهیر بود فرستاد تا دل های آماده را به سوی حق دعوت کنند. زهیر رو به دشمنان گفت : قومی که ذریه ی پیامبر را بکشد و با آن ها و یارانشان که از او و اقل بیتش دفاع می کنند بجنگد، به شفاعت آل محمد نمی رسد.سپس پیام امام را به زهیر رساندند که : «به جانم قسم همانگونه که مؤمن آل فرعون قومش را نصیحت کرد و در دعوت آن ها بسیار تلاش کرد تو هم دعوت کردی و خیر خواهی نمودی اگر نصیحت و ابلاغ نفعی داشته باشد.»(8) زهیر خطبه ای خواند و خیرخواهی و نصیحت کرد . البته در آن میان کسی گوش نکرد. در اینجا می بینیم که اولاً زهیر چقدر در راه شناساندن سبط پیامبر به گروه باطل تلاش می کند و ثانیاً طبق فرمایش قرآن که :« جادِلهُم بِالَّتی هی أحسن»(9) ابتدا قبل از جنگ مردم را به پذیرش حق دعوت می کند. البته طبق فرمایش قرآن باید با سرکشان جنگید.« وأن بَغت احداهما علی الاخری...»(10)
«بنا بر روایت بحار آن جناب به زُهَیر بنِ قین و سَعید بن عبدالله حَنَفی گفت که پیش روی من بایستید تانماز ظهر را بگذارم.پس این دو نفر در پیش روی ایستادند با نصف از اصحاب آن جناب ، تا با ایشان نماز خوف گذارد.»(11) هنگامی که هنوز امام شهید نشده بود ، به خیمه ها حمله کردند.زهیر و تعدادی از یاران از خیمه ها دفاع می کنند و آن ها را دور می کنند.زهیر این گونه در رکاب امام بود تا به شهادت رسید.و امام علیه السلام در حق او دعا کرد:«ای زهیر خداوند تو را از رحمت خود دور نسازد، خداوند کشندگان تو را لعنت کند، (چون بنی اسرائیل)که به شکل بوزینه گان و خوکان در آمدند.»(12)
توجه کنیم:
موقعیت شناسی از ویژگی های اصحاب سید الشهدا (ع) است.«درک اینکه کجا ایستاده ایم و بایسته ترین کار در این لحظه چیست به بینش عمیق و دانش دقیق نیازمند است .گاه لحظه ای غفلت از این مهم خسران جبران ناپذیری می آورد.»(13) زهیر غفلت نکرد.که اگر ضمیری روشن نداشت همچون عبدالله بن جعفه هنگام دعوت امام دچار غفلت می شد.
«روزگار حسین (ع) سرشار خود گم کردگان ،دنیا زدگان و زمان شناسان اس . مردانی که شرایط و موقعیت اجتماعی را یا نمی شناسند یا معیشت خویش را و دنیای خود را بر دین ترجیح می دهند.امام در توصیفشان فرمود:«مردم بندگان دنیایند و دین تنها بازیچه ی زبانهایشان؛ دین را آن گاه خواهانند که معاش و دنیایشان فراخ و مهیا باشد و هرگاه در آزمون و بلا قرار گیرند،دینداران اندک می شوند.»(14) زهیر روشن ، آگاه ، موقعیت شناس و دیندار است که توانست به شرف شهادت نائل آید. که اگر بنده ی دنیا بود، هرگز چنین انتخابی نمی کرد. کم نبودند کسانی پسرحضرت زهرا خواست تا دستشان را بگیرد تا به سعادت برسند، اما آنها نار را بر جنة ترجیح دادند.
التماس دعا
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1-یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام/ص191.
2-همان/ص191و192.
3-آینه داران آفتاب/ج2/ص157.
4-الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد/ج2/ص106.
5-یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام/ص193.
6-همان/ص193.
7-لهوف/ص129.
8-یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام/ص198.
9-سوره نحل،آیه ی.125
10-سوره حجرات،آیه9.
11-إکلیل المصائب فی مصائب الأطائب/ص161
12-یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام/ص203.
13-آینه داران آفتاب/ج2/ص43.
14-آینه داران آفتاب/ج2/ص44.